۱۳۹۲ فروردین ۲, جمعه

معجزه ای کن!

معجزه ای کن!
-------------------- احمد قدرتی پور

که عشق همواره معجزه ای ست

اینک ای رسول ما
معجزه ای کن
با دو نیمه ی لرزان سیمین ماه
که در آبگیر شرم من اند
یا که با آیه ای
آینه ای
که مرغان ش
پیل هوس های دیرینه ی مرا
زمین گیر آشیانه خود کرده اند.

معجزه ای کن
کفر مرا
که عشق
مشق شبانه ی من ست
در آشوب رویاهای خیس ....

وسوسه

وسوسه

--------------------احمد قدرتی پور

شکسته ای دل سنگ

رقصان جوانه

ترد

در رنگین کمان باغ های هوس

وسوسه ای کن مرا

بیداری عشق را

در رگ های ملتهب دیر سالی ام

وسوسه ای کن مرا

خاطره هایم را

در خواستن

در نتوانستن

در عشق که روزگاری معجزه ای بود ...

نوروزتان پیروز






با امید و عشق به شما

سالی سبز را باوردارم
در میهن مان ایران و در جهانی سرشار از زیبایی، زندگی،

مهربانی ، عشق و صلح و عدالت و آزادی

نوروزتان پیروز

(احمد قدرتی پور)

۱۳۹۱ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

باید آتشی بر افروزم


باید آتشی بر افروزم


                                                                                                                                                                      شراره ای 
شعله ی شمعی
شعله ی کوچک یک فانوس

می خواهم امیدهایم را فروزان کنم
بر خاکستر سالیانم
آن گونه که بتوانم

جادوگران قبیله ی عاشق
پیش گویان
پیش تر
گفته اند

قافله در راه ست
هر گام
خاطره ای
هر روز
روز نو

امیدها جه زود گرم می شوند
شب های سرد
چه زود
روز

باید آتشی بر افروزم
پیش باز روز
نوروز



۱۳۹۱ اسفند ۲۸, دوشنبه


Jan Van Eyck, "The Madnna with Canon Van der Paele" , Oil on wood, 1436

كمپوزسیون رنگ و خط و حجم
(با نگاهی به تابلوی مریم عذرا با كشیش وان در پال
 اثر یان وان آیك نقاش فلاندری قرن پانزدهم میلادی )
احمد قدرتی پورAhmad Ghodratipour 
من تاكنون درباره ی كمپوزسیون بسیار اندیشیده ام و در كار و بار نقاشی ام،‌ بسیار شیفته ی تجربه های تازه كمپوزسیونی بوده ام. برای این دلبستگی به هر حال برای خودم دلایلی دارم كه در حد امكان این سطور خواهم گفت .
بر این باورم كه كمپوزسیون،‌ تنها چینش هارمونیك و دل نشین عناصر و اشیاء و هیاكل در یك اثر هنری نیست و ارتباط تنگاتنگی با مجموعه ی ساختارهای اثر هنری دارد. این ساختارها كه در كلیت شان به یك ساختار واحدی می رسند و زیر مجموعه ها و مؤلفه های آن ساختار كلی اند،‌ عبارتند از فرم و فضا،‌ كمپوزسیون یا تركیب بندی عناصر و اجزاء موجود در اثر و حتی كادر و پنجره ای كه بر موجودیت اثر گشوده می شود،‌ زبان ،‌ وزن ، ریتم و نوع روایت (به قول ارسطو: محاكات) كه بسیار شخصی اند و این جاست كه هیچ اثر هنری را نمی توان یافت كه دارای این عناصر و مؤلفه های به گونه ای مشابه و مشترك باشد. و این البته شامل همه ی انواع هنر می شود . كمپوزسیون و فرم و فضا و ... در موسیقی، نقاشی، پیكره یا حجم سازی، داستان نویسی،‌ شعر و تئاتر و سینما و ... كه در فرصت خود درباره ی این مقوله ها و موضوع ها سخن خواهم گفت. و اما اكنون‌:
تابلوی «مریم عذرا و كشیش وان در پال» اثر یان وان آیك یكی از شخصی ترین تابلوهای نقاشی است كه تاكنون دیده ام و درباه شان مطالعه كرده ام. شخصی از آن روی كه هنرمند دقیقاً همه چیز و همه ی مؤلفه ها را تبعاً و ساختار كلی اثر را در خدمت بیان تمایلات و باورهای خود قرار می دهد و از همین رو بررسی آن اهمیت دو چندان می یابد.
یان وان آیك تقریباً در تمامی آثارش مرا به شگفتی می اندازد . او را حتی می توانم یكی از چند نقاش برجسته ی دوران اندكی پیش و نیز آستانه ی دوران رنسانس بدانم . یان وان آیك،‌ یكی از قوی ترین نقاشان خلاق این دوران است. یكی از شاهكارهای مثال زدنی وی تابلوی مریم عذرا با كشیش وان درپال است. این تابلو و چند تابلوی دیگر از او و دیگران، شاخصه های چندی دارند كه آنان را از دیگران متمایز می كند.
یكی از این شاخصه ها،‌ رنگ آمیزی و فرم و فضای خاصی ست كه در مریم عذرا با كشیش وان در پال وجود دارد. این رنگ آمیزی و فرم و فضا نه تنها بر حسب تصادف و ذهنیت ناخود آگاه هنرمند نیست، ‌بلكه بسیار آگاهانه است و از روی معیارهای دقیقی اجرایی شده اند. در این تابلو پیكره ها و اشیاء گویی در هارمونی رنگ و خط و حجم خود را به تمامی باز یافته اند و تعریف و مفهوم مشخصی پیدا كرده اند. همه ی اشیاء و آدم ها كه از طریق رنگ و نور و سایه و خط مشخص می شوند، اعم از آدم ها،‌ معماری،‌ لباس ها،‌ موزائیك ها، فرش و ... چنین اند. به عبارت دیگر گویی وان آیك همه چیز را گرد آورده تا هدف و معنا و مفهوم مشخصی را القا و باز نمایی كند. همه چیز چشم بیننده ی تابلو را به سوی مریم و كودك می برند و این یعنی مركزیت بخشیدن به این دو پرسونا‍‍‍ژ -كه در واقع پرسوناژ واحدی هستند- در اثر. مریم و كودك در شاه نشین كلیسا نشسته اند و نوعی قدرت و تمركز نیرو را القا می كنند. القای این قدرت و تمركز،‌ القای هبوط و حضور پروردگار نیز هست.
رنگ آمیزی این اثر نیز به خوبی به این القا كمك می كند . رنگ قرمز و یك دست لباس مریم ، بیشترین انرژی را به او می بخشد و این هم چنین تحت تأثیر تضاد رنگی به وجودآمده در این اثر است. لباس مریم در تضاد و قدرت انرژیك نسبت به لباس های افراد دیگر و نیز اشیاء و معماری موجود در تابلو است. مثلاً رنگ كتان لباس كشیش وان با لباس مریم كه آن یك در مقابل این، دارای خفتگی رنگی است. هم چنین تضاد دیگری كه در فضای بین درخشش و نمود بسیار خفیف زره ی قدیس جورج و زری دوزی یكدست لباس قدیس دیگر همه و همه گویای پختگی نوعی كمپوزیسیون رنگی در این
اثرند.
در تابلوی مریم عذرا و كشیش وان ... انتشار و گسترش رنگی كاملاً آگاهانه مهار شده است . این آگاهانه بودن به این دلیل است كه تمامی شكل ها و هیاكل به خوبی از هم قابل تشخیص شده اند . در این تابلو هم چنین مهار رنگ درخشان از این
مهار رنگی بیشترین بهره را برده است و این به نوبه ی خود به مركزیت بخشیدن به مریم و كودكش یاری بسیاری
می رساند .
در این تابلو نماد پردازی نیز در همه ی جای تابلو دیده می شود، كه البته كاملاً مهار شده است و در واقع هر نمادی جدای از دیگر نمادها حرف خودش را نمی زند. اگر با دقت به اثر نگاه كنیم می بینیم كه دسته های شاه نشین تابلو و ستون ها و حتی خطوط كناره نمای پنجره ها و... همه در جهت فرم عمومی مریم و كودك اوست و گویی حس رفت و برگشت و یا هبوط و صعود را القا می نماید. یعنی ایجاد رابطه بین زمین و آسمان و این به سخن دیگر بازگشت مسیح و هبوط را بیشتر به رخ می كشد .
حال اگر پرسپكتیو پخته ی این تابلو را نیز مورد نظر قرار دهیم (پرسپكتیو، البته نه آن گونه و با تعبیرخاصی كه امروز از آن داریم ) می بینیم كه همه ی خطوط و فرم ها در یك جهت و برای القای یك مسئله و موضوع و نقطه ی كانونی ایجاد شده اند. این اما پرسپكتیو واحدی  نیست كه بگوئیم همه ی خطوط گریز در یك نقطه به هم می رسند. این در تابلوی مریم عذرا و كشیش وان چند وجهی ست . منظور معنایی ست كه از آن ها به دست می آید. در این جا به خوبی می بینیم كه هدف نقاش جلب توجه بیننده به روی پیكره اصلی و به ویژه چشم های آنان ست. مثلاً اگر خط پایه ی ستون آخری سمت راست را رو به بیننده امتداد دهیم،‌ به سر كشیش خواهد رسید و خطوط راست گوشه های كاشی ها را اگر ادامه دهیم در میانه ی تابلو به میانه ی پیكره ی مریم خواهیم رسید و هم چنین قاعده ی تخت را می توان امتداد داد تا به كودك رسید. در واقع تابلو نمی خواهد ما تنها به مریم نگاه كنیم. می خواهد تك تك اشیاء دیده شوند،‌ تا در نهایت مریم و كودك دیده می شوند. یعنی متوجه می شویم كه همه عناصر تابلو نیز گویی حضور مریم و كودك را حس می كنند و این یعنی شاهكار وان آیك. او تعبیر كلاسیك و كلیشه ای از پرسپكتیو یعنی عمق نمایی ندارد. او نمی خواهد بعد سومی را برای ما نشان دهد. وان آیك در واقع دارد حرف خودش را می زند. وقتی این نكته بیشتر آشكار می شود كه ببینیم وان آیك، با تمام قدرت كوشیده ست جزئیات چهره ها (به ویژه چهره ی كشیش) را ترسیم كند. پس باید روان شناسی این چهره ها از دل این جزئیات و نگاه ها و حالت ها دیده شود تا حس عمومی تابلو در جهت توجه به مریم و كودك معنا پیداكند. این روان شناسی اما باز هم كشیش وان و دیگران را به صورت موجوداتی آكتیو در تابلو نشان نمی دهد. این
آدم ها، چهره ای صورتك مانند دارند و مسخ شده اند. آن چه اهمیت دارد، توجه به او و دیگران، برای اهمیت و برجستگی یافتن مریم وكودك است.
و اما رنگ قرمز :
یكی از مهم ترین عناصر و مؤلفه های تابلوی مریم عذرا و كشیش وان آیك در پال، برجستگی و حضور و بروز مضاعف رنگ قرمز است. دراین باره بگویم اما كه تنها وان آیك نیست كه در تابلوهای با رویكرد دینی خود رنگ قرمز به كار
می برد. رنگ قرمز تقریباً در تمامی آثار نقاشی با رویكرد مذهبی و شمایل نگاری ها حضوری معنا دار و برجسته دارد. رنگ قرمز هم رنگ شراب متبرك و خون مسیح است و هم بیانگر و نماد انرژی و زندگی و ... كه باید این همه شایسته ی شخصیت مسیح و مریم و آن چه وابسته ی به آن ها ست باشد . علاوه بر این ویژگی های نمادین،‌ رنگ قرمز دریك اثر هنری و به ویژه در یك كادر مشخص‌، تبدیل به عنصر و مؤلفه ی تمركز می شود و تركیب بندی و ساختار تابلو را در جهت دلخواه نقاش هدایت می كند. و این همه به خوبی در خدمت بیان احساس و اندیشه ی یان وان آیك در تابلوی مریم عذرا و كشیش وان در پال بوده است.

 

۱۳۹۱ اسفند ۲۳, چهارشنبه

نوروز


نوروز


نوروز یکی از کهن‌ترین جشن‌های به جا مانده از دوران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران ودیگر نقاط جهان ، نوروز را جشن می‌گیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است. نوروز در ایران و افغانستان و .... آغاز سال نو محسوب می‌شود و در برخی دیگر از کشورها تعطیل رسمی است.
بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان ،مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) ۲۱ ماه مارس را به‌عنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشهٔ ایرانی به‌رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن می‌گیرند توصیف شده‌است.
پیش از آن در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث غیر ملموس جهانی، به ثبت جهانی رسیده‌بود.در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد.

زمان نوروز

جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاری آغاز می‌شود. در دانش ستاره‌شناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم‌کره شمالی زمین به لحظه‌ای گفته می‌شود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سوی شمال آسمان می‌رود. این لحظه، لحظه اول برج حمل نامیده می‌شود، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است. نوروز در تقویم میلادی با ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد.
در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده می‌شود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می‌شود و روز آغاز سال محسوب نمی‌شود.

واژهٔ نوروز

واژه نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژهٔ فارسی «نو» و «روز» به وجود آمده است. این نام در دو معنی به‌کار می‌رود:
۱) نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری و آغاز سال نو
۲) نوروز خاص: روز ششم فروردین با نام «روز خرداد»
ایرانیان باستان از نوروز به عنوان ناوا سرِدا یعنی سال نو یاد می‌کردند. مردمان ایرانی آسیای میانه نیز در زمان سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی به معنای سال نو می‌نامیدند.

واژه نوروز در الفبای لاتین

در متن‌های گوناگون لاتین، بخش نخست واژه نوروز با املای No،Now،Nov و Naw و بخش دوم آن با املای Ruz، Rooz و Rouz نوشته شده است. در برخی از مواقع این دو بخش پشت سر هم و در برخی با فاصله نوشته می‌شوند. اما به باور دکتر احسان یارشاطر بنیان‌گذار دانشنامه ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه می‌شود. این شکل از املای واژه نوروز، هم‌اکنون در نوشته‌های یونسکو و بسیاری از متون سیاسی به کار می‌رود.
http://piccartoon.persiangig.com/image/nature/%d8%b4%d9%83%d9%88%d9%81%d9%87.jpg


پیشینه

منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست.در برخی از متن‌های کهن ایران ازجمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث به‌عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده است. پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند.
برخی از روایت‌های تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهد. بر طبق این روایت‌ها، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش بزرگ به بابل بازمی‌گردد. همچنین در برخی از روایت‌ها، از زرتشت به‌عنوان بنیان‌گذار نوروز نام برده شده است. اما در اوستا (دست کم در گاتها) نامی از نوروز برده نشده است.

نوروز در زمان سلسله هخامنشیان



نگاره مراسم پیشکش هدایا به پادشاه ایران در تخت جمشید. برخی از پژوهشگران، این مراسم را به نوروز مربوط می‌دانند.
کوروش دوم بنیان‌گذار هخامنشیان، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه‌هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی و خانه‌های شخصی و بخشش محکومان اجرا می‌نمود.این آیین‌ها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار می‌شده است. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می‌شد. البته در سنگ‌نوشته‌های به‌جا مانده از دوران هخامنشیان، به‌طور مستقیم اشاره‌ای به برگزاری نوروز نشده است. اما بررسی‌ها بر روی این سنگ‌نوشته‌ها نشان می‌دهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشن‌های نوروز آشنا بوده‌اند، و هخامنشیان نوروز را با شکوه و بزرگی جشن می‌گرفته‌اند. شواهد نشان می‌دهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکه‌ای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده است.
در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازه‌ای زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار می‌شده است.

نوروز در زمان اشکانیان و ساسانیان

در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این دوران، جشن‌های متعددی در طول یک سال برگزار می‌شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بوده است. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز (دست کم شش روز) طول می‌کشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می‌شد. نوروز کوچک یا نوروز عامه پنج روز بود و از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته می‌شد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا می‌شد. در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقه‌ای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه‌وران و اشراف) به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به سخنان آنها گوش می‌داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر می‌کرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می‌آمدند.
شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سال‌های کبیسه رعایت نمی‌شده‌است. بنابراین نوروز هر چهار سال، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز برج حمل) عقب می‌ماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبوده و در فصل‌های گوناگون سال جاری بوده است.
اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان، در سال ۲۳۰ میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.
در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا می‌کردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را می‌کاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمی‌کردند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند. همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز به‌عنوان عیدی متداول شد.

نوروز پس از اسلام



نقشی از جشن چهارشنبه سوری در عمارت چهل ستون
از برگزاری آیین‌های نوروز در زمان امویان نشانه‌ای در دست نیست و در زمان عباسیان نیز به نظر می‌رسد که خلفا گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال می‌کرده‌اند. با روی کار آمدن سلسله‌های سامانیان و آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار شد.
در دوران سلجوقیان، به دستور جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهترسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاهشمار که به تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که هر چهار سال یک‌بار، تعداد روزهای سال را (به‌جای ۳۶۵ روز)، برابر با ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. طبق این قاعده، می‌بایست پس از انجام این کار در ۷ دوره، در دوره هشتم، به جای سال چهارم، بر سال پنجم یک روز بیفزایند. این گاهشمار از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد.
نوروز در دوران صفویان نیز برگزار می‌شد. در سال ۱۵۹۷ میلادی، شاه عباس صفوی مراسم نوروز را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود.

نوروز از دیدگاه اسلام و تشیع

در اسلام و به ویژهٔ آیین تشیع به نوروز به عنوان روزی خجسته نگاه شده است و بر گرامی داشتن آن تأکید شده است. از دیدگاه شیعه، نوروز روز ظهور امام زمان است. در حدیثی از امام صادق آمده است:
«روز نوروز همان روزی است که خداوند در آن از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند و هیچ چیزى را شریک او ندانند و این که به پیامبران و اولیایش ایمان بیاورند و آن نخستین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده، و بادهاى باردار کننده در آن وزیده است و گلها و شکوفه‌هاى زمین آفریده شده است. و آن روزیست که کشتى نوح(ع) به کوه جودى قرار گرفت. و آن روزى است که در آن قومى که از ترس مرگ از خانه‌هاى خود بیرون آمدند و آنها هزارها نفر بودند پس خداوند آنها را بمیراند و سپس آنها را در این روز زنده کرد. و آن روزیست که جبرئیل بر پیامبر (ص) فرود آمد. و آن همان روزیست که ابراهیم(ع) بتهاى قوم خود را شکست. و آن همان روزیست که پیغمبر خدا، امیرالمومنین على(ع) را بر دوش خود سوار کرد تا بتهاى قریش را از بالاى خانه خدا به پائین انداخت و آنها را خرد کرد...»


نوروز در دوران معاصر

نوروز به عنوان یک میراث فرهنگی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم قرار داشته و هر ساله برگزار می‌شود. البته برگزاری جشن نوروز به صورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومت‌ها برای مدت زمانی ممنوع بوده است. حکومت شوروی برگزاری جشن نوروز را در برخی از کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف ادامه داشت. با این وجود، مردم این مناطق نوروز را به‌گونهٔ پنهانی و یا در روستاها جشن می‌گرفته‌اند. همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی نام دیگری بر روی نوروز می‌گذاشتند؛ به‌طور مثال در تاجیکستان، مردم با اتلاق جشن لاله یا جشن ۸ مارس سعی می‌کردند که آیین‌های نوروز را بی مخالفت مقامات دولتی به جای آورند.همچنین در افغانستان، در دوران حکومت طالبان، برگزاری جشن نوروز ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت می‌شناخت.


جغرافیای نوروز


منطقه‌ای که در آن جشن نوروز برگزار می‌شد، امروزه شامل چند کشور می‌شود و همچنان در این کشورها جشن گرفته می‌شود. برخی آیین‌های نوروز در این کشورها با هم متفاوت‌اند. مثلاً در افغانستان سفره هفت‌میوه می‌چینند؛ اما در ایران سفره هفت سین می‌اندازند.
جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، سراسر خاورمیانه، بالکان، قزاقستان، تاتارستان، در آسیای میانه چین شرقی (ترکستان چین)، سودان، زنگبار، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان و نیز آمریکای شمالی، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال و تبت را شامل می‌شود.
همچنین کشورهایی مانند مصر و چین جزو سرزمین‌هایی نیستند که در آنها نوروز جشن گرفته می‌شد، اما امروزه جشن‌هایی مشابه جشن نوروز در این کشورها برگزار می‌شود.
در تاریخ ۳۰ مارس ۲۰۰۹ (۱۰ فروردین ۱۳۸۸)، پارلمان فدرال کانادا، اولین روز بهار هر سال را به عنوان نوروز (Nowruz Day)، عید ملی ایرانیان و بسیاری اقوام دیگر نامگذاری کرد.
در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۱۰ سازمان ملل متحد با تصویب یک قطعنامه در مقر سازمان در نیویورک، عید نوروز را به عنوان روز بین‌المللی نوروز و فرهنگ صلح در جهان به رسمیت شناخت.

آیین‌ها

خانه‌تکانی

خانه‌تکانی یکی از آیین‌های نوروزی است که مردم بیشتر مناطقی که نوروز را جشن می‌گیرند به آن پایبندند. در این آیین، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری، شستشو و تمیز می‌شوند. این آیین در کشورهای مختلف از جمله ایران، تاجیکستان و افغانستان برگزار می‌شود.

آتش‌افروزی



برگزاری مراسم آتش‌افروزی در میان کردها در شهر استانبول،ترکیه
رسم افروختن آتش، از زمان‌های کهن در مناطق نوروز متداول شده است. در ایران ، جمهوری آذربایجان و بخش‌هایی از افغانستان، این رسم به‌صورت روشن کردن آتش در شب آخرین چهارشنبه سال متداول است. این مراسم چهارشنبه‌سوری نام دارد. پریدن از روی آتش در ایام نوروز در ترکمنستان نیز رایج است.
همچنین رسم افروختن آتش در بامداد نوروز بر پشت بام‌ها در میان برخی از زرتشتیان (از جمله در برخی از روستاهای یزد در ایران) مرسوم است.

سفره‌های نوروزی



سفره هفت سین از سفره‌های نوروزی است که در ایران، جمهوری آذربایجان و برخی از نقاط افغانستان رایج است.

سفره‌های نوروزی یکی از آیین‌های مشترک در مراسم نوروز در بین مردمی است که نوروز را جشن می‌گیرند. در بسیاری از نقاط ایران ، جمهوری آذربایجان و برخی از نقاط افغانستان، سفره هفت سین پهن می‌شود. در این سفره هفت چیز قرار می‌گیرد که با حرف سین آغاز شده باشد؛ مثل سرکه، سنجد، سمنو، سیب و... پهن کردسفره هفت سین در ایران آداب و رسوم خاصی دارد. روی سفره آینه می گذارن که نشانه روشنایی، شمع که نشانه نورو درخشش، یک کاسه آب که نشانه پاکی می‌باشد.برای زیبایی سفره از سنبل استفاده می‌کنندو این جزء سین‌های هفت سین به حساب نمی‌آید. برای تزئین سفره از تخم مرغ رنگ شده استفاده می‌شود. بعد از ورودماهی قرمز از چین به ایران از این ماهی‌های کوچک جهت زیبایی سفره هفت سین استفاده می‌شود همچنین بعد از ورود اسلام به ایران کتاب قرآن نیز بر روی سفره قرارداده می‌شود. تمامی هفت سینی که چیده می‌شود یک معنی خاص را نیز به همراه دارند. مثلا سیب نماد زیبایی وتن درستی است؛سنجد به روایتی نماد عشق و محبت است؛سبزه سرسبزی زندگی؛سمنو برکت؛سکه رزق و روزی؛و سیر سمبل شفاو سلامتی است. در کابل و شهرهای شمالی افغانستان، سفره هفت میوه متداول است. در این سفره، هفت میوه قرار می‌گیرد، از جمله؛ کشمش سبز و سرخ، چارمغز، بادام، پسته، زردآلو و سنجد. چیدن سفره‌ای مشابه با استفاده از میوه خشک شده، در بین شیعیان پاکستان هم مرسوم است.
علاوه بر این، سفره هفت شین در میان زرتشتیان، و سفره هفت میم در برخی نقاط واقع در استان فارس در ایران متداول است. در جمهوری آذربایجان نیز بدون توجه به عدد هفت، بر روی سفره‌های نوروزی خود، آجیل قرار می‌دهند.

غذاهای نوروزی

یکی از متداول‌ترین غذاهایی که به مناسبت نوروز پخته می‌شود، سمنو (سمنک، سومنک، سوملک، سمنی، سمنه) است. این غذا با استفاده از جوانه گندم تهیه می‌شود. در بیشتر کشورهایی که نوروز را جشن می‌گیرند، این غذا طبخ می‌شود. در برخی از کشورها، پختن این غذا با آیین‌های خاصی همراه است. زنان و دختران در مناطق مختلف ایران،افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان سمنو را به‌صورت دسته‌جمعی و گاه در طول شب می‌پزند و درهنگام پختن آن سرودهای مخصوصی می‌خوانند. به‌طور مثال در افغانستان در یکی از مشهورترین ترانه‌ها، این بیت مکررا خوانده می‌شود:
پختن غذاهای دیگر نیز در نوروز مرسوم است. به‌طور مثال در بخش‌هایی از ایران؛ سبزی پلو با ماهی، در ترکمنستان؛ نوروزبامه، در قزاقستان؛ اویقی آشار، در بخارا؛ انواع سمبوسه پخته می‌شود. به‌طور کلی پختن غذاهای نوروزی در هر منطقه‌ای که نوروز جشن گرفته می‌شود مرسوم است و هر منطقه‌ای غذاها و شیرینی‌های مخصوص به خود را دارد.

دید و بازدید

دید و بازدید عید یا عید دیدنی یکی از سنت‌های نوروزی است که در بیشتر کشورهایی که آن را جشن می‌گیرند، متداول است. در برخی از مناطق، یاد کردن از گذشتگان و حاضر شدن بر مزار آنان در نوروز نیز رایج است.

مسابقات ورزشی

برگزاری مسابقات ورزشی عمومی در معابر شهری و روستایی، یکی دیگر از آیین‌هایی است که در برخی از کشورها به مناسبت نوروز برگزار می‌شود. در ترکمنستان، مردان و زنان ترکمن، بازی‌ها و سرگرمی‌های ویژه‌ای از جمله سوارکاری، کشتی، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی و شطرنج برگزار می‌کنند. برپایی جنگ خروس و شاخ‌زنی قوچ‌ها از دیگر مراسمی است که در ترکمنستان برگزار می‌شود.
در استان‌های شمالی افغانستان نیز مسابقات بزکشی به مناسبت‌های مختلف از جمله نوروز برگزار می‌شود.

طبیعت‌گردی

مردم ایران روز سیزدهم فروردین، به مکان‌های طبیعی مانند پارک‌ها، باغ‌ها، جنگل‌ها و ماطق خارج از شهر می‌روند. این مراسم سیزده‌به‌در نام دارد. از کارهای رایج در این جشن، گره زدن سبزه و گفتن دروغ سیزده است. مراسم سیزده‌به‌در در مناطق غربی افغانستان ازجمله شهر هرات نیز برگزار می‌شود. با وجودی که روز سیزدهم فروردین در کشور افغانستان جزو تعطیلات رسمی نیست، اما مردم این مناطق برای گردش در طبیعت، عملاً کسب و کار خود را تعطیل می‌کنند. مردم این منطقه همچنین اولین چهارشنبه سال را نیز با گردش در طبیعت سپری می‌کنند.
علاوه بر این، ساکنان کابل در افغانستان، در طول دو هفته اول سال برای گردش به همراه خانواده به مناطقی که در آنها گل ارغوان می‌روید، می‌روند.
یکی دیگر از آیین‌های نوروز که در آسیای میانه و کشور تاجیکستان مرسوم است، مراسم گل‌گردانی و بلبل‌خوانی است. گل گردان‌ها از دره و تپه و دامنهٔ کوه‌ها، گل چیده و اهل دهستان خود را از پایان یافتن زمستان و فرا رسیدن عروس سال و آغاز کشت و کار بهاری و آمدن نوروز مژده می‌دهند.

 



جشن جهانی نوروز

در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد. در این جشن، سران کشورهایی که نوروز را جشن می‌گیرند گردهم می‌آیند و این آیین باستانی را گرامی می‌دارند. هر ساله یکی از این کشورها، میزبان جشن جهانی نوروز است.


حاجی فیروز - عمو نوروز