باورهای احمد قدرتی پور

امیدوارم همیشه با زیبایی و دل مهربان ت محشور باشی . دانه دانه ی زیبایی و شعر و شور و شعور و مهر ، در تاریخ ، ازین جهان جنگلی سبز ساخته است که میوه هایی چون تو دارد . با زندگی و این زمین و انسان مهربان باشی خدایی ، به بی کرانگی ای جهان . این آن باور و جهان ممکن و آرزیی من ست ....

------------------------------------------------------------------------------------------------------

یکی از دوستان فرهیخته و مهربان برایم پیامی فرستاده و پرسیده است که صلح ، شادی و مهر برای زمین و آسمان ، آسمان ش دیگر چه صیغه ای ست ؟
حیفم آمد داستان و روایت خود را از این جهان و روزگاری که بر ما می گذرد برای تان ننویسم . تا چه گونه افتد و چه گونه در نظر آید !

من فکر می کنم در آسمان نیز ، جنگی و غوغایی ست . اگر خدایان باشند که سایه ی هم دیگر را به تیر می زنند و اگر یک خدا باشد حتمن با خودش مشکل پیدا کرده و دچار افسردگی و شاید حتا از خودبیگانگی شده است . یعنی خلق و خالق ش معکوس شده است و در این آشفته بازار می بیند که این مخلوق است که فرعونیت یافته و به نام او و به جای او فرمان می راند و گاه گداری از سر فرعونیت و ترس از این که ترسش عیان شود قاصم الخلق می شود . شیر تو شیر از این بیش تر ؟!
در همه ی تاریخ مدون و مکتوب و حماسی و اساطیری هم از این بلبشوی آسمانی حکایت ها و روایت ها داریم . در همه ی سرزمین ها و همه ی فرهنگ ها . گویی خدایان همیشه بیمار مادر زاد بوده اند . چون خدایان بوده اند و ریشه نه در خلق که در آسمان داشته اند . توهم هم اگر زده باشند که دیگر هیچ ....
می بینید ؟ از این روست که من برای آسمان نیز دعا کرده ام و برای ش صلح ، شادی و مهر خواسته ام ..... بماند تا بعد
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر