ساعت بیست و پنج
احمد قدرتی پور Ahmad Ghodratipour
ساعت بیست و پنج
روز بیست و پنج
سال بیست و پنج
قرن بیست و پنج....
و من
هنوز
هنوز را ایستاده ام....
برایم چراغی بیفروز
خودم راگم کرده ام
رویایم را
درساعت بیست و پنج
در شب بیست و پنج
سایه ام
سایه ام به سخره ام می گیرد
و شب
ستاره هایش
در ترنم خاموش شعرم
می میرند
درسرطان حنجره ام.
و من
هنوز
هنوز را ایستاده ام
در انتظار
در انتظار صبح رقصان باد
در تابش خیال آینه
آب و آفتاب.....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر